کد مطلب:134128 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:112

از فاجعه خونین طف چگونه باید بهره برداشت
تردیدی نیست كه مجامع یادبودی كه بنام حسین بن علی علیهماالسلام و حوادث خونین كربلا تحت عنوان «سوگواری و عزاداری» در طول تاریخ بوجود می آید از مظاهر بزرگ وی یك از سمبل های حیات مذهبی و معنوی مردم شیعه بوده است، این مجالس و اجتماعات بدون تردید در نشر معارف اسلام و حقایق دین و آشنا ساختن مردم با اصول و مقررات اسلام نقش حیاتی و بزرگی را دارا است.

انجمن بنام «عزاداری» بود اما در آن تفسیر قرآن می گفتند، مسائل دین تعلیم می دادند، اصول عقائد بیان می كردند، پند و موعظه و اندرز می دادند، روش اخلاقی اسلام و حالات بزرگان مذهب بیان می كردند، روح حمایت از مظلوم و دمشنی با ستمگر در بین مردم زنده می كردند و خوشبختانه این روش و رسم تا اكنون هم ادامه دارد، اینها حقایقی است كه انكار آن از یك حالت انحراف در قضاوت و ارزیابی نكردن صحیح حقایق و واقعیات، حكاتی می كند آری نقش عظیم و حیاتی این مجامع را نمی توان نادیده گرفت و حقاً اثر عمیق آنها بطور كلی از نظر زنده


ساختن تعلیمات عالیه اسلام و (تا حدود زیادی) برای جلویگری از گناه و فساد اجتماع هیچگونه جای انكار نیست، اما از آنجائی كه «هر گلی را خاری هست» در این انجمنها هم كه بنام رهبر آزادمردان جهان تشكیل می گردد متأسفانه گاهی نه تنها در راه نشر اصول و معارف اسلامی و روشن ساختن هفد اصلی نهضت قدمی برداشته نمی شود بلكه مطالب و سخنانی ایراد می گردد كه با حقایق دین و واقعیات اسلام و مقصد اصلی حسین بن علی (ع) فرسنگها فاصله دارد و درست نقطه ی مخالف هدف نهضت است.

آیا این غم انگیز نیست!؟ كه خاطره های حیات بخش نینوا را كه بر كالبدهای اجتماعات مرده و ملتهای ستمدیده روح آزادی و زندگی می دمد و حوادثی كه در آن سرزمین عدل و آزادی واقع شد كه هر یك عالیترین درس عزت و آزادگی و فضیلت به جهان انسانیت می دهد بصورت بسیار مبتذل و ذلت آوری یاد كنیم و (مثلا) به بهانه ی «زبان حال!!! از قول سالار شهیدان بخوانیم «شدم راضی كه زینب خوار گردد؟!».

حسین كه خود در روز عاشوراء ضمن گفتارهای گرم و آتشین فریاد می زد:

«... الا و ان الدعی ابن الدعی قدر كزنی بین اثنتین بین السلة والذلة و هیهات منا الذلة یأبی اللَّه لنا ذلك و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمّیة و نفوس ابیة من ان تؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام.


یعنی این ناپاك و فرزند ناپاك مرا بین دو كار مخیر ساخت یا ذلت را بپذیرم و در برابر یزید تسلیم شوم و یا آنكه كشته گردم و به حكم شمشیر تن دهم! اما از ما خاندان پیغمبر ذلت به دور است؛ نه خدا برای ما ذلت می خواهد و نه پیامبر او و نه مردان پاك دل و مؤمن و نه آن دامنهای منزهی كه ما را در میان خود پرورانده است.

این دماغهای با حمیت و انسانهای عزیز اجازه نمی دهند كه گردن جوانمردان و آزادگان اجتماع در زیر طاعت و فرمان فرومایگان و بی اصالتهای این امت خم شود».

آیا با این منطق سازش دارد كه ما به آن حضرت و یاران عزیزش نسبت خواری و ذلت بدهیم، اگر حسین (ع) می خواست بانوی قهرمان كربلا یعنی زینب خوار گردد، در برابر یزید تسلیم می شد و با او بیعت می نمود، ولی فرزند پیغمبر نه تنها برای نجات خواهر بزرگ خود از خواری بلكه برای نجات اسلام و انسان از ذلت و ننگ آن فداكاری عجیب و فوق طاقت بشری را انجام داد آری گاهی سرگذشت آزادمردان جهان و عزیزان اسلام را در مجالس سوگواری اینگونه یاد می كنند و گاهی هم هدف بزرگ و جهانی حسین بن علی علیه السلام را از نهضت تا آنجا دچار تحریف و دگرگونی می سازند كه آن سلاله ی نبوت و یاران پاك او را كه برگزیدگان خدا بودند «فدائی امت گنه كار!!!» معرفی می نمایند و مقصد اصلی آن بزرگوار را تنها شفاعت افراد آلوده و گناهكار در قیامت می دانند!!! آیا این كشنده نیست؟!حادثه ی خونین نینوا و هدف آسمانی و انسانی سالار شهیدان كه با دست


حكومت یزید بن معاویه دچار تحریف نگردیده بوسیله ی جمعی از دوستان نادان آن حضرت (كه خوشبختانه تعداد آنها زیاد نیست) اینگونه دچار دگرگونی و تحریف گردد!؟

یا قابل قبول است كه ما مقصد اصلی جگرگوشه ی پیغمبر و آن حجت خدا و امام معصوم و جوانان و یاران پاك او را در همین خلاصه كنیم كه جمعی از بوالهوسان و بندگان هوی و شهوت هر عملی را كه خواستند انجام دهند و هر گناهی را كه اراده كردند مرتكب گردند و با اینحال آسوده خاطر باشند كه حسین خود و جوانان خود را قربانی و فدای آنها ساخت؟!

آیا این گنه كاران آنقدر عزیزند كه عزیزترین انسانهای امت باید فدای آنها گردد اشتباه نشود ما عظمت معنوی حسین (ع) و قرب و منزلت خاصی كه آن بزرگوار در پیشگاه آفریدگار بزرگ جهان دارد و مقام شفاعت عظمائی كه خداوند به آن حضرت در قیامت عنایت فرموده انكار نمی كنیم، اما می گوئیم اینكه ما هدف مقدس سلاله ی نبوت را از آن همه فداكاری و تحمل مصائب تنها در این خلاصه كنیم كه آن حضرت در قیامت از گناهكاران امت شفاعت نماید بسیار جفا و جاهلانه است. حسین بن علی (ع) خود بارها درباره ی مقصد و هدف اصلی خویش سخن گفت اما حتی در یك مورد هم خود را فدائی امت معرفی نكرد و مقصود عالی خویش را تنها شفاعت جمعی از گنهكاران بیان نفرمود.

این اعتقاد (فدای گنه كاران شدن) سالیان درازی است كه در بین نصاری نسبت به عیسی بن مریم رواج دارد و آنها هستند كه با صراحت


می گویند و می نویسند كه آن پیامبر بزرگ الهی فدای پیروان خود شد و تنها برای نجات آنها از گناه در پیشگاه پدر!!! جان خود را از دست داد!!!

این اعتقاد آنها است كه درباره ی عیسی مسیح دارند، ولی شایسته ی اسلام و این مكتب زنده و علمی نیست كه پیروان آن نسبت به یكی از رهبران بزرگ خویش چنین اعتقاد غیر منطقی را دارا باشند.

این عقیده ی سخیف تا جائی شایع گردید كه جمعی از نویسندگان غربی (مانند مسیوماربین آلمانی) تصور كرده اند كه این یك اصل اسلامی است و شیعیان همگی بدان معتقدند.

نامبرده می نویسد «... همانا كه ما می گوئیم عیسی متحمل زحمات و مشقات زیادی شد تا گناهان بر پیروانش بخشوده شود مسلمانان هم در حق حسین می گویند...» ما باید هدف عالی و بزرگ فرزند علی علیه السلام را از نهضت در گفتارها و خطبه های آن حضرت جستجو كنیم مگر نه اینست كه آن بزرگوار در روز عاشوراء در میان آتش و خون در گرماگرم ضربات شمشیرها و نیزه ها می فرمود:



ان كان دین محمد (ص) لم یستقم

الا به قتلی فیا سیوف خذینی



یعنی اگر دین محمد و آئین آسمانی او برجا نمی ماند مگر با كشته شدنم پس ای شمشیرها! بر بدنم كارگر شوید و مرا در برگیرید».

حسین بن علی (ع) و یاران پاك او كشته شدند و زنان و فرزندان


آن حضرت به اسارت رفتند تا آنكه نام خدا زنده بماند، عدالت و حق پیروز گردد زحمات انبیاء و فرستادگان بزرگ الهی فراموش نشود، فداكاریهائی كه در راه حقیقت و فضیلت در طول تاریخ انجام شده بود پایمال نگردد با ظلم و تباهی و فساد مبارزه شود برای آنكه امت به ذلت و بردگی عادت نكند و بالاخره برای آنكه دودمان كثیف بنی امیه همه چیز را بازیچه دست خود و حكومت خویش قرار ندهند اینها هدفهای عالی و انسانی حسین است، اینها همان مسائلی است كه سالار شهیدان باره ها خود از آنها سخن گفت گاهی می فرمود:

«الا ترون الی الحق لا یعمل به و الی الباطل لا یتنهی عنه... فانی لا اری الموت الا سعادة والحیوة مع الظالمین الا برما.

و زمانی می گفت

انی احب الأمر بالمعروف و انكر المنكر.

و یا در وصیت نامه ی خود به محمد حنفیه نوشت:

«و انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی صلی اللَّه علیه و آله ارید أن آمر بالمعروف و انهی عن المنكر.

و یا در برابر فرماندار مدینه می فرمود:

«... و یزید رجل فاسق شارب الخمر، قاتل النفس المحرمة، معلق بالفسق و مثلی لا یبایع مثله».

و یا آنكه در برابر پیشنهاد لعنتی مروان بن حكم (كه آنحضرت را به تسلیم در برابر پسر معاویه توصیه می نمود) می فرمود:


«... و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید».

اینها هدفهای عالی حسین است كه خود درباره ی آنها سخن گفت یعنی مبارزه با ستم، تسلیم نشدن در برابر بیدادگری مانند یزید، امر به معروف و نهی از منكر نمودن- همان منكری كه اجتماع اسلامی به آن دچار گردیده بود یعنی انحراف در حكومت اسلامی- زنده كردن حق و نابود ساختن باطل، حمایت از اسلام و نجات آن از سقوط، اصلاح امت و دادرسی از آن، اینها است آن هدفهای مقدسی كه فرزند امیرالمؤمنین (ع) بخاطر آنها قیام كرد و باید این مقاصد انسانی و اسلامی به دوستان آن حضرت تفهیم شود، باید آنها بدانند كه حسین بن علی (ع) چرا كشته شد و بخاطر چه هدفهائی آن مصائب فوق طاقت بشری را تحمل كرد تا هر چه بیشتر در راه زنده كردن آن اهداف بزرگ كوشش نمایند امام صادق (ع) هنگامی كه درباره ی مقصد اصلی و آسمانی حضرت حسین (ع) سخن می گوید و موقعیت ننگین و آلوده ی دشمنان آن حضرت را در برابر آن بزرگوار شرح می دهد. به خداوند چنین عرضه می دارد:

«... و بذل مهجته فیك لیستقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة و قد توارز علیه من غرته الدنیا و باع حظه بالارذل الادنی و شری آخرته بالثمن الاو كس و تغطرس و تردی فی فواه و اسخطك و اسخط نبیّك و اطاع من عبادك اهل الشقاق والنفاق و حملة الاوزار المستوجبین النار [1] .


یعنی خدایا حسین خون خود را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهالت نجات بخشد و از سرگردانی ضلالت و گمراهی برهاند. كسانی به دشمنی با او برخاستند كه دنیا سخت آنها را فریفته بود و نصیب بی پایان آخرت را به متاع پست این جهان با بهائی بسیار ناقص فروختند، آنها تكبر ورزیدند و در هواهای خود غوطه ور شدند و به پستی رسیدند، آنها ترا و پیامبر ترا به غضب درآوردند و از منافقین و فریبكاران اطاعت كردند. آنهائی كه گناه امت اسلامی بر گردن آنان است و مستحق عذاب و آتش غضب تو هستند».

در این گفتار امام ششم (ع) هدف مقدس حسین بن علی را آشكارا شرح می دهد و مقصد اصلی از آن نهضت را با صراحت بیان می كند ولی آن هدف از نظر امام صادق (ع) تنها «فدائی امت گهنكار بودن» و شفاعت از آنان در قیامت نیست بلكه نجات دنیای انسانیت است از جهالت، نادانی، بی خبری گمراهی، سرگردانی، ضلالت.

آری حسین (ع) بخوبی می دانست كه تنها مردم بی خبر و نادانند كه آلت دست حكومتهای بیدادگر و ستمكار واقع می شوند. این مردم سرگردان و گمراهند كه حكومت های فاسد در راه رسیدن به خواسته های شیطانی و جهنمی خود از گرده ی آنها بار می كشند.

خون حسین (ع) ریخته شد و نهضت مقدس او انجام گردید تا آن عباد گمراه، آن اجتماع سرگردان، آن ملت نادان و بی خبر از آن وضع دردناك خلاصی یابد، تا امت بصیرت پیدا كند و دانا شود، از گمراهی و


ضلالت نجات یابد تا بداند چه می كند و به كجا می رود، به چه كسی بار می دهد و نیروی انسانی خود را در اختیار چه قدرتی می گذارد. آری اینها است آن هدفهائی كه امام صادق (ع) می گوید خون حسین (ع) بخاطر این هدفها ریخته شد «لیستقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة» و باید دوستان آن حضرت به این هدفها آشنا گردند و برای رسیدن به آنها كوشش كنند.


[1] مصباح المتهجدين شيخ طوسي صفحه ي 552 چاپ سنگي تهران سال 1338.